پیامبری که توسط یکی از بی شرمترین و بی حیاترین قوم تاریخ اذیت میشدند

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(49) وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ(50) وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ(51)
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!(49) و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است!(50) و به آنها از مهمانهای ابراهیم خبر ده!(51)
قرآن حکیم: حجر آیات 49-51

مهمانان حضرت ابراهيم(فرشتگاني بصورت مجسم بودند) براي بشارت به خانه آن حضرت وارد شدند و بشارت بچه دار شدن حضرت ابراهيم رو دادن، كه البته سن حضرت بسيار بالا بود و پير بودند. بعد از بشارت حضرت ابراهيم ميپرسن كه چه مأموريتي دارين؟ و فرشتگان گفتند بسوي قومي گنهكار مأموريت داريم تا هلاكشان كنيم.

ولي قوم لوط چه گناهي انجام ميدادن؟

قبیله لوط

آنها گرايش به همجنس داشتند و از اينكار بسيار زشت دست برنميداشتند، عليرغم توصيه ها و هشدارهاي حضرت لوط. وقتي ميهمانان به خانه حضرت لوط ميرسند، حضرت لوط از اينكه اهالي شهر از حضور فرشتگان آراسته باخبر بشن و آبروريزي كنن دلگير ميشدن. در همين حال اهالي شهر از حضور مهمانان باخبر ميشوند و به سوي خانه حضرت لوط حركت ميكنند، ايشان به آنها گفتند كه در حضور مهمانان آبروريزي نكنند، ولي فرشتگان گفتند كه نگران نباش، و با انجام مسئوليتشان مومنان و حضرت لوط نجات پيدا ميكنند و شهر قوم لوط به امر خدا مورد عذاب واقع میشود و زیر و رو و کاملا با خاک یکسان میشود. قوم لوط به قدری گنهکار بودند که همسر حضرت ابراهیم با شنیدن خبر عذاب قوم لوط بسیار خوشحال شد!

وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ(69) فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ(70) وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ(71) قَالَتْ يَا وَيْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِي شَيْخًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ(72) قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ(73) فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَىٰ يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ(74)
فرستادگان ما [= فرشتگان‌] برای ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: (69)«سلام!» (او نیز) گفت: «سلام!» و طولی نکشید که گوساله بریانی (برای آنها) آورد. (اما) هنگامی که دید دست آنها به آن نمی‌رسد (و از آن نمی‌خورند، کار) آنها را زشت شمرد؛ (70)و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم!» و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم.(71) گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند می‌آورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!»(72) گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!»(73) هنگامی که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله می‌کرد...(74)
قرآن حکیم: سوره هود آیات 69-74

همسر حضرت ابراهیم به این دلیل از عذاب آنها خوشحال شد که قوم لوط بسیار گمراه بودند و بسیار لوط(ع) و خاندان لوط را اذیت میکردند. بعد از بشارت فرزند، حضرت ابراهیم با آنها در مورد قوم لوط شروع به بحث کردند. درواقع به این دلیل بود که هم لوط (ع) دوست و آشنای حضرت ابراهیم بود و هم از این جهت که حضرت ابراهیم بسیار صبور و مهربان بود برای همین، تقاضای مهلت و ... میکرد. ولی فرستادگان تاکید کردند که هیچ راه برگشتی ندارد.

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ(75) يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا ۖ إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ ۖ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ(76)
چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‌ کننده (بسوی خدا) بود!(75) ای ابراهیم! از این (درخواست) صرف‌نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده؛ و بطور قطع عذاب (الهی) به سراغ آنها می‌آید؛ و برگشت ندارد!(76)
قرآن حکیم: سوره هود آیات 75-76

اما وقتی مهمانان رسیدند، لوط (ع) بسیار ناراحت شد بدلیل اینکه فرستادگان خدا به هیبت جوانان و مردان بسیار خوش سیما بودند و قوم او هم کاملا در گناه همجنسبازی غرق بود در حدی که کم کم تبدیل به سنت شده بود! و وقتی با خبر شدند خوشحال شدند که جوانانی مهمان لوط (ع) شده اند! و به سرعت به هم خبر میدادن و به سمت خانه او می آمدند.

شهر حضرت لوط (ع)
وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ ۚ قَالَ يَا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي ۖ أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ(78) قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ(79)
قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلاً کارهای بد انجام می‌دادند- گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند؛ برای شما پاکیزه‌ترند! (78)(با آنها ازدواج کنید؛ و از زشتکاری چشم بپوشید!) از خدا بترسید؛ و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» گفتند: «تو که می‌دانی ما تمایلی به دختران تو نداریم؛ و خوب می‌دانی ما چه می‌خواهیم!»(79)
قرآن حکیم: سوره هود آیات 78-79
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ(63) وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ(64)
گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آورده‌ایم که آنها [= کافران‌] در آن تردید داشتند (آری، ما مأمور عذابیم)!(63) ما واقعیّت مسلّمی را برای تو آورده‌ایم؛ و راست می‌گوییم!(64)
قرآن حکیم: سوره حجر آیات 63-64

گفته میشه قبل از اینکه معارضان کاری بتوانند انجام دهند، فرشتگان چشمان آنها را کور کردند. سپس صبحگاه فرمان عذاب اتفاق افتاد و لوط (ع) و مومنان نجات یافتند.

إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ(60)
بجز همسرش، که مقدّر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاک‌شوندگان) باشد!»(60)
قرآن حکیم: سوره حجر آیه 60

اما اصلا چه کسی اهالی شهر را باخبر کرده بود؟

در منابع و تفاسیر مختلف گفته شده که دلیل اینکه قوم لوط از حضور مهمانان باخبر شدند، همسر لوط (ع) بوده که گناهکار و همدست مجرمان بوده است. به اینصورت که با روشن کردن آتشی در بالای خانه به همه اطلاع داده. از اینرو او در بین قوم گنهکار باقی ماند و هلاک شد.

چطور هلاک شدند؟

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ(82) مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ ۖ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ(83)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم؛ و بارانی از سنگ [= گِلهای متحجر] متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم...(82) (83)(سنگهایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود؛ و آن، (از سایر) ستمگران دور نیست!
قرآن حکیم: سوره هود آیات 82-83
شهر حضرت لوط (ع)

چطور قوم لوط همجنسباز شده بودند؟

نقلهای مختلف بیان میکنند که: در واقع شهر آنها در مسیر کاروان های گذری فراوانی قرار داشت و کاروانهای مختلف و زیادی در بین آنها توقف و استراحت میکردند. از آنجایی که آن مشرکان بخیل بودند و در برخی منابع اشاره کردند که آنها راهزن نیز بوده اند، برای اینکه کاروانها در میانشان توقف نکنند و یا تنبیهی باشد، این عمل زشت را شروع کردند. انقدر گسترش و رواج پیدا کرد که غرق گناه شدند و این گناه برایشان عادی شد که متعاقبا با عذاب سختی نابود شدند.