پیامبری که 950 سال عمر کرد
پس از آفرینش اولین انسان (اشرف مخلوقات حضرت آدم(ع)) و منحرف ساختن حضرت آدم(ع) توسط شیطان و تناول از درخت ممنوعه، حضرت آدم(ع) و حوا هبوط یافتند و پس از هبوط بر روی زمین و تشکیل خانواده، اولین خانه در سرزمین "بکه" (مکه امروزی بدست حضرت آدم(ع) بنیان نهاده شد. زراعت و دامداری نیز از حضرت آدم آموخته شده است.
با توجه به احادیث متعدد (روز دحوالعرض): بکه اولین مکانی (یا سرزمینی) است که در سیاره زمین به خشکی گرایید و خشکی از آنجا در زمین گسترش یافت. (روز دحوالعرض روز 25 ذوالقعده میباشد.) همچنین در روایات آیه ای از قرآن را منسوب به آن میدانند:
خانواده حضرت آدم (ع)
سپس نسل حضرت آدم گسترش یافته و تعداد انسانها نیز بیشتر شد که منجر به تشکیل اجتماعات اولیه انسانها شد. طبق روایات فرزندان آدم(ع) و حوا تماما بصورت دوقلو مذکر و مونث بوده اند. که اولین آنها:
- قابیل (برادر) و لوزا (خواهر)
- هابیل (برادر) و اقلیما (خواهر) بوده اند.
پس از مدتی مقرر شد تا هابیل و قابیل نذری را برای خداوند ادا کنند که تعیین کننده مقام پیامبری بعد از حضرت آدم(ع) بود. هابیل که دامدار بود بهترین دامش را آماده کرد و قابیل که زراعت میکرد بوته ای از گندم ضعیف. نذر هابیل پذیرفته شدو او میراث دار پیامبری شد. پس از ناراحت شدن قابیل از اینکه قابیل از اینکه برادرش هابیل پیامبر خواهد شد، شیطان بار دیگر از این فرصت استفاده کرد تا قابیل را به کشتن برادرش هابیل وسوسه کند. تا اینکه قابیل سر هابیل را در میان دو تکه سنگ شکست. از آنجایی که قابیل نمیدانست جسد برادر خود را چگونه دفن کند، با مشاهده دو کلاغ که در نزدیکی درگیر بودند که یکی دیگری را کشت و در زمین مدفون کرد ، او آموخت تا چگونه برادرش را دفن کند. پس از مطلع شدن حضرت آدم(ع) از ماجرا به مدت زیادی ناراحت شدند. (طبق روایات به مدت چهل شبانه روز گریستند). تا اینکه پس از سالها صاحب پسری به نام شیث شدند. و به امر خدا شیث پس از هابیل میراث دار حضرت آدم(ع) شد. پس از عمری طولانی حضرت آدم(ع) یکسال زودتر از حوا فوت شدند و شیث پیامبر بعدی شد. در همین زمانها نسلهای انسانی نیز گسترش میافتند و مهاجرها نیز در زمین از سوی انسانها بیشتر میشد و هرچه بیشتر میگذشت انسانهای بیشتری مهاجرت میکردند. پس از چند نسل اندک، حضرت ادریس(ع) به پیامبری رسیدند. او به دانش و علم معروف بود (اولین کسی که جامه دوختن و خیاطی را اختراع و آموزش دادند. قبل از او با پوست حیوانات جامه درست میکردند.) و همچنین جد پدری (پدر بزرگ) حضرت نوح(ع) نیز بوده اند.
نوح (ع): اولین پیامبر اولوالعظم
حضرت نوح (ع)، پیامبری با تلاش و استقامت بالا در دعوت به یکتاپرستی و بسیار شکرگزار خدا بودند. (باتوجه به برخی منابع او و قومش تقریبا 6000 سال پیش زندگی میکردند). ولی قوم او گرفتا عذاب الهی شدند، بدلیل این که عده ای بسیار زیادی از قوم او مشرک و کافر شده بودند و از آیین یکتاپرستی به بت پرستی روی آورده بودند. بنابراین پس از سالها تلاش حضرت نوح(ع) عده قلیلی ایمان آوردند و به امر خدا مردمی که کافر شده بودند گرفتار عذاب الهی شدند و کسانی که مؤمن بودند نجات یافتند. اینکه قوم نوح دقیقا کجا میزیسته اند همیشه مورد بحث بوده ولی باتوجه به برخی منابع و همچنین پاره ای از شواهد علمی از جغرافیا: چندین مکان احتمالی معرفی شده است که معروفترین آنها:
- منطقه ای در جنوب شرقی مدیترانه که هم اکنون در زیر آب است.
- منطقه عراق امروزی
که منطقه مدیترانه بیشتر مورد تایید میباشد. باتوجه به شواهد علمی و جغرافیایی، ابتدا تصور میشد که دریای مدیترانه مشتق از دریای اولیه تتیس بوده که بعدها معلوم شد این گمان اشتباه بوده و دریای مدیترانه در ابتدا خشک و بیابانی بوده و ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 3000- متر بوده ولی تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که دریای مدیترانه در ابتدا کاملا خشک نبوده و رودخانه ها و یا برکه هایی با عمق ها و سایزهای متنوع داشته که گاها مستقلا پر آب یا خشک میشدند برای همین سنگ های نمکی مانند اواپوریت وجود دارد. در یک طغیان بزرگ از اقیانوس اطلس در 5/5 میلیون سال پیش (در برخی منابع به آن زانکلانو میگویند) آب از تنگه جبل الطارق عبور کرده و پر آب شده است. بنابراین گمتن میرود در طول تاریخ چندبار خشک و پر آب شده و یا ارتفاع آن تغییر کرده. در برخی منابع احتمال داده اند که قوم نوح (6 هزار سال پیش) در جنوب شرقی مدیترانه استقرار داشته اند که گمان میرود در آن زمان قوم نوح در بخش خشک و البته جلگه ای و خوش آب و هوای مدیترانه میزیسته اند. (یا کاملا خشک بوده و یا ارتفاع آب پایین بوده و دریا کوچکتر بوده). درباره رمان دقیق این قوم نمیتوان دقیقا اعلام نظر کرد ولی میگویند 1600 سال پس از هبوط حضرت آدم(ع) بوده است. در مورد زمان دقیق هبوط حضرت آدم هم نظرات متفاوتی است ولی در میان منابع، با استناد به تولد حضرت محمد (ص) که در 571 میلادی و 6163 سال پس از هبوط حضرت آدم بوده است میتوان پی برد که هبوط حضرت آدم تقریبا 7600 سال پیش بوده. بنابراین قوم نوح تقریبا 6000 سال پیش میزیسته اند. آنها جامه های پارچه ای و نخی بر تن داشتند. قوم نوح اولین قومی بودند که بت پرستی را ایجاد کردند.
نوح (ع) و بت های قومش
بتها عبارت بودند از: ودّ، سوآع، یغوث، یعوق و نسر. میگویند این پنج بت، بت هایی است که نام آنها در تاریخ حفظ شد. (و یا به شکلهای گوناگون در میان اقوام دوباره برگشتند). سپس خداوند حضرت نوح را به سوی قومش فرستاد.
حضرت نوح(ع) به آنها گفت:
حضرت نوح(ع) بسیار با مشرکان قومش با دلیل و منطق بحث کردند، با اینکه ایشان تاکید میکردند که در برابر این دعوت (به یکتاپرستی و ترک بت پرستی و ترک هوی و نفس) اجری از آنها نمیخواهند و اجرشان فقط نزد خداست، ولی مشرکان حرف خود را در قبال دلسوزی آن حضرت میزدند و به حرفشان پایبند بودند.
نوح (ع) شروع به ساخت کشتی با پیروان خود کرد
پس از این بحث ها، جز عده کمی که ایمان آوردند، بقیه مشرک باقی ماندند و هنگامی که دستور ساخت کشتی وحی شد، حضرت نوح شروع به ساختن کشتی کردند و در زمان ساخت کشتی کافران می آمدند و آنها را مسخره میکردند.
همسر حضرت نوح به همراه یکی از پسرانش مشرک ماندند و سوار کشتی نشدند. پسرش میخواست به بلندی برود تا از عذاب الهی در امان بماند، ولی طوفان و آب فراوان بالاترین نقطه را نیز در بر گرفت و همگی کشته شدند. پس از پایان یافتن طوفان(قطع شدن باران و کم شدن ارتفاع آب)، کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت.
کشتی بر روی یک کوه پهلو گرفت!
پس از پهلو گرفتن بر روی کوه جودی و پیاده شدن از کشتی و دوباره فرزند آوری، فرزندان سام (یکی از سه پسر نجات یافته) در منطقه خاورمیانه امروزی پراکنده شدند که به آنها اقوام سامی نژادی میگویند. از آنجایی که حضرت نوح از حیوانات روی زمین جفتی برداشت و باتوجه به مطلق ذیکر شدن کلمه أرض در آیات منسوب به قوم نوح، میتوان استنباط کرد که طوفان زمین قسمت بسیار عظیمی را فرا گرفته بوده. این واقعه در کتیبه های سومری و بابلی نیز ثبت شده است. حضرت نوح، بسیار دلسوزانه و با صبر و استقامت همه را به دین یکتاپرستی دعوت میکردند و از شرک و همچنین بت پرستی نهی میکردند.
اما چیزی که باعث عذاب قوم نوح شد، کفر و شرک و بت پرستی بود ولی شرک و کفر به چه معناست؟
شرک: شرک در لغت به معنای مشارکت و در اصطلاح، همتا قرار دادن برای خداست و ممکن است در صفات، افعال و یا حتی ذات باشد. اقسام شرک: بطور خلاصه شرک یعنی اینکه ذات خدا را مرکب از چند خدا دانست، یا برای او جسمی تصور کرد، یا چند خدا در کنار هم تصور کرد که هیچکدام تحت سیطره دیگری نباشد، یا اینکه مثلا برای هر پدیده ی طیبعی خدایی در نظر گرفته شود مثل باد و باران و طوفان و دریا و ... نوع دیگر آن شرک در اطاعت یعنی اطاعت از شیطان در چیزی که رضای خداوند در آن نیست بطوری که خدا را اطاعت میکند ولی گاهی شیطان را نیز در اطاعت شریک قرار میدهد، یا معبود قرار دادن هوی نفس و پرستش آن. کفر: کفر در لغت به معنای پوشاندن است و بطور خلاصه کفر یعنی اعتقاد نداشتن به خدا و بهشت و جهنم و رستاخیز، در گونه ای دیگر انکار آگاهانه حق است، یعنی شخصی در دل به آن یقین دارد ولی آن را انکار میکند بنابراین نسبت به آن(حق) کفر میورزد. ولی با این حال خدا به قدری مهربان و صبور و بخشنده و پوشاننده گناه است که، اگر هرکس توبه کند و در دل و عمل با خدا باشد، گناهانش بخشیده میشود و در دنیا شادمان و در آخرت بهشت جاویدان پاداش میگیرد. حتی خدا آنقدر مهربان است که بسیار فرصت جبران به کسانی که ایمان نمی آورند میدهد تا جبران کنند یا توبه. ولی اگر باز هم کسی ایمان نیاورد، در این دنیا اعمالش هدر رفته و در آخرت هم جاودان در جهنم میماند.