پیامبری که از بستگان نزدیک حضرت عیسی بود و از او بزرگتر بود و در نهایت شهید راه
امر به معروف و نهی از منکر شد
كهيعص (1) ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا (2) إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا(3) قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا (4) وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا (5) يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا(6)
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا (7) قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا (8) قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا (9) قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا(10)
کهیعص (1) (این) یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زکریا...(2) در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند...(3) گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعای تو، از اجابت محروم نبودهام! (4) و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش... (5) که وارث من و دودمان یعقوب باشد؛ و او را مورد رضایتت قرار ده!»(6)
ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت میدهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار ندادهایم! (7) گفت: «پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! در حالی که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدّت پیری افتاده شدهام!»(8) فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!» (9) عرض کرد: «پروردگارا! نشانهای برای من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلّم (با مردم) نخواهی داشت؛ در حالی که زبانت سالم است!»(10)
قرآن حکیم: مریم آیه 1-10
یحیی(ع) زمانی به حضرت زکریا بشارت داده شد که زکریا(ع) پیر بودند و همسرشون هم عقیم و نازا و درواقع تولد یحیی(ع) معجزهای از جانب خدا محسوب میشد.
یحیی(ع) از جانب خدا موهبتی داشتند و مورد لطف خدا بودند. خداوند به او در کودکی علم و حکمت آموخت و او را برگزید. نام او را خداوند نهاده و هیچکس قبل از او همنام او نبوده است.
اما هنگامی که بشارت فرزند به زکریا(ع) میرسد، متعجب میشود(چون پیر بوده و همسرش عقیم) و از اینرو خداوند به او میفرماید که این کار برایش آسان است، همانطور که قبلا خود او را آفریده بود. خداوند نشانهای برای زکریا (ع) قرار میدهد به این شکل که تا سه روز نمیتواند با کسی صحبت کند.
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (11) يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا (12) وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا (13) وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا(14)
او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد؛ و با اشاره به آنها گفت: «(بشکرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!» (11) ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر! و ما فرمان نبوّت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم!(12) و رحمت و محبتّی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!(13) او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود؛ و جبّار (و متکّبر) و عصیانگر نبود!(14)
قرآن حکیم: مریم آیه 11-14
حضرت یحیی بسیار مهربان و دلسوز بودند و نسبت به پدر مادرشان نیز بسیار خوشرفتار، مهربان و نیکوکار بودند. (بنابر برخی روایات او همچون عیسی(ع) ازدواج نکرد)
خداوند سه بار بر یحیی(ع) سلام و درود میفرستد:
- روزی که متولد میشود
- روزی که از دنیا میرود
- روزی که دوباره زنده میشود
وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا(15)
سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود!(15)
قرآن حکیم: مریم آیه 15
حضرت یحیی(ع) با حضرت عیسی(ع) و زکریا(ع) هم عصر بودند. ایشان قبل از حضرت عیسی(ع) به تبلیغ دین و آیین حضرت موسی(ع) میپرداختند.
سپس ایشان بشارت دهنده و تصدیق کننده حضرت عیسی(ع) بودند.
ایشان همچنان به ترویج دین ادامه دادند و مردم را به توبه و تقوا دعوت میکردند تا اینکه خبر ازدواج(یا عمل نامشروع) پادشاه هوسباز (هیرودیس حکمران بیتالمقدس که از طرف قیصر روم منسوب شده بود) با دختر برادرش(هیرودیا) میرسد (به روایتی) و این کار خلاف آموزههای دینی بود.
بنابراین یحیی(ع) اعتراض و قیام میکند و بسیار اندرز و نصیحت میکند، تا اینکه هیرودیا خود را میآراید (به راهنمایی مادرش) و نزد هیرودیس میرود و شرط ازدواج خود با هیرودیس را قطع کردن سر یحیی(ع) اعلام میکند. از اینرو هیرودیس دستور به قطع کردن سر یحیی(ع) میدهد. و سر یحیی(ع) را در تشتی از طلا به عنوان هدیه برای هیرودیا میفرستد.
بنابراین یحیی(ع) در راه احیای دین و امر به معروف و نهی از منکر شهید میشود. نحوه شهید شدن ایشان همچنین به طریقی میتواند شبیه به شهید شدن امام حسین(ع) و یارانش نیز باشد. از اینرو که قیام کردند و سر مبارک هر دو ایشان در راه احیای دین و امر به معروف و نهی از منکر از تن جدا شد.